گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
- ماهنامه موعود شماره 77
شماره 86 - فروردین 1387








یاران مهدي(ع) یا انصار سفیانی؟!
قریب به دو ساعت از ظهر روز عاشورا گذشته بود که تلفن زنگ زد. پشت خط، صدایی هیجانزده و بیتاب، از واقعهاي در عراق
خبر میداد. از خروج یمانی و پرچمهاي برافراشتهاش که به سوي کربلا در حرکت است و درگیريهایی که در ظهر عاشورا حادث
شده. صاحب صدا از شهرستانی در جنوب کشور تماس میگرفت. با چند واسطه و تلاش، مرا یافته بود تا بتواند موقعیت خودش را
در این شرایط بیابد. کمی او را آرام کردم تا از آنچه در این وقت، ذهن او را درگیر و خاطرش را پریشان کرده، بگوید. میگفت
که از طریق دوستانش در عراق، با خبر شده که یمانی خروج کرده، آنهم در روز عاشوراي سالی فرد. با نیروهاي مسلح عراقی
درگیر شده و میگفت که برخی علما، در حال بررسی موضوع هستند. یادم افتاد که روز عاشوراي سال قبل هم، از اطراف نجف
سید حسنی خروج کرده بود و در پی این حرکت، جماعتی کشته و مجروح شدند. به صاحب صداي پشت تلفن گفتم: بهترین راه
این است که این ساعت و تمام این روز را به یاد حسینبن علی(ع) و شهداي دشت نینوا به عزاداري مشغول باشد. متعجب شد.
انتظار نداشت که به سادگی از کنار این خبر مهیّج یعنی خروج یمانی بگذرم، آنهم با قراینی قوي چون روز عاشورا و سال فرد که
خودش ذکر میکرد. کمی که آرامتر شد. گفتم: با عجله و شتاب، خود و اطرافیان را به دردسر نینداز. حسب برخی روایات قرار
است جناب یمانی از یمن خروج کند؛ در این روز و ساعت و بیمقدمه و ناگهانی در جنوب بغداد چه میکند؟ خروج او و سید
خراسانی و سفیانی، در یک روز و ساعت و ماه خواهد بود، در حالی که از آندو، یکی در جبهۀ حق و دیگري صددرصد باطل
است. قراین و شواهدي که منابع روایی ما را دربارة آنها متذکر شده و هشدار دادهاند، در این ماجرا دیده نمیشود. به صرف چند
خبر پراکنده و قرینۀ متشتّت که نمیتوان از واقعۀ عظیمی چون ظهور حضرت صاحبالزّمان(ع) اطمینان حاصل کرد. البته میپذیرم
که عموم علائم و نشانههاي ظهور طی سالهاي اخیر در اقصا نقاط عالم بروز کرده، به ویژه در عراقِ مبتلاي بحران و فتنه. امّا، ما را
دربارة علائم مهمتري هشدار دادهاند و بیش از آن دربارة آمادگی و انتظار و علائمی حتمی و قطعی، چون خروج سفیانی از شام و
بحران آفرینیهایش و کشت و کشتاري که به نفع غرب و یهود، علیه بندگان مستضعف به راه میاندازد. این خروج مشکوك هیچ
ربطی به یمانی، آن مرد خدا که براي خدا و به نیّت یاري حضرت امام(ع) خروج میکند و همراه با سید خراسانی از دیار فارس
(ایران) به امام میپیوندد، ندارد. در حال حاضر، بیش از تمامی انگشتان دو دست و دو پا(!) در عراق مدّعی نیابت، بابیت و حتی
مهدویت وجود دارد در حالی که شباهت جملگی آنها به اعوان و انصار سفیانی بیشتر است تا پسرعموهاي(!؟) یکی از آن سیصد و
سیزده نفر مرد از خیل یاران امام که او را یاري خواهند داد. وقتی در میانۀ بحران، جماعتی مبتلا و سرگردان در امواج فتنهها، دست
می گردانند تا شاید دستگیري بیاید، هر رهزن و طرّاري خود را در هیأت ناجی و منجی مینماید. مگر جز این است که طرّاران
فرنگی آمریکا و انگلیس امروز خود را به نام ناجی مردم عراق و حتی منجی خلق عالم از بلا و ابتلا معرفی مینمایند و در همین
صفحه 7 از 53
هیأت و لباس، به جان و مال و ناموس خلق عالم تعدّي و تجاوز میکنند؟ قراین و شواهد و بسیاري از مدارك مکشوفه نشانی
میدهد که بسیاري از این مدعیان نیابت و بابیت در عراق، مأموران مستقیم یا غیر مستقیم انگلیس، آمریکا و یهود هستند که با پول
سلفیهاي عربستان فضاي آشفتۀ عراق را آشفتهتر میسازند تا به هیچ روي دولت نوپاي مسلمان عراقی مجال آرامش و قرار و
استقرار نیابد. براي این جماعت مأمور، شأن و مقام و موقعیت یهودیت صهیونیستی، آمریکا و انگلیس استعماري و جنایتکار صد
اگر براي ایستادگی صدام » :(!؟) مرتبه بالاتر است از مؤمنان آل محمد(ع). این اعتراف وحشتناك خودشان است که افاضه فرمودند
در برابر ایران 25 میلیارد دلار هزینه کردیم، براي مقاومت در برابر استقرار دولت اسلامی فعلی عراق حاضر به هزینۀ 250 میلیارد
چنانکه امروز شاهد این هزینه کردن هستیم. با توجه به گسترة این حوادث و شبهات است که عرض میکنم: امروز، ؛« دلار هستیم
هستیم که در آن به سر میبریم. تنها به شرط شناسایی « شرایط تاریخی ویژهاي » بیش از هر زمان نیازمند آگاهی و معرفت دربارة
هزینه. امروز، بیش از ،« موضع » این شرایط است که میتوانیم اتخاذ موضع کنیم و پیامد آن، سرمایههاي مادي و معنوي را بر سر آن
هر زمان نیازمند آگاهی از نشانهها و قراین مذکور در میان روایات ائمه دین(ع) دربارة عصر ظهور و سالهاي ماقبل آن هستیم. تنها
به شرط شناسایی این قراین است که میتوانیم دریابیم در کدامین موقعیت هستیم. چه کسی راست و چه کسی فریب میدهد. چه
وقت باید نشست و چه وقت باید به راه افتاد. امروز، بیش از هر زمان نیازمند مصداق شناسی قراین، شواهد و علایم و تطبیق روایات
متقن با حوادث جاري در جهان پیرامون خود هستیم. تنها به شرط این تطبیق و شناسایی است که میتوانیم دریابیم در کدام
جبههایم؛ و چند جمعه تا ظهور باقی مانده. با تأسف باید گفت که از حافظۀ تاریخی خود دانسته یا ندانسته بسیاري از خاطرات و
حوادث تلخ و شیرین رفته بر آل محمد(ع) و یاران، اولیا و شیعیان آنها را زدودهایم و یا آنکه آنچنان به ریز و درشت دنیا مشغول
آمدهایم که مجال بازنگري دفتر خاطرات گذشته را پیدا نمیکنیم و از همه بدتر، آموزههاي مجهول غربی ما را فریفته است. از
همین روست که گذشته را چراغ راه آینده نمیسازیم. قبل از وقوع سیل، مجاري و منافذ را سدّ نمیکنیم و از این دست مثلها
عبرت نمیگیریم که: به جویی که بگذشت یک بار آب نبندد خردمند بر او جاي خواب این معنا را همۀ مردانی که در حال تدبیر
سیاست داخلی و خارجی دولت اسلامی هستند، بیش از عموم مردم، باید درك کرده و متذکرش شوند. امروزه روز، در حالی که
بسته « نطفههاي بحران آینده » ما بحقّ، مسرور از بسیاري موفقیتهاي سیاسی، اجتماعی و علمی هستیم دور از چشم و گوش ما
روحیهاي » میشود. قراین آنها را در بسیاري از مناطق میتوان ملاحظه کرد. امروز، بیش از هر زمان نیامند نگاه به آیندهایم و تقویت
براي حضور در آن. این معنا را همۀ مردانی که در حال تدبیر امر تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانانند، بیش از عموم مردم « جهادي
مردان » باید درك کنند. امروزه، بیش از هر زمان نیازمند معرفت دربارة مهدي آل محمد(ع)، مأموریت بزرگ و الهیشان و جایگاه
است و « زمینهسازان و یاري دهندگان » آن انقلاب جهانی هستیم. مأموریت سفینۀ انقلاب اسلامی، قرار گرفتن در مدار « زمینهساز
طراحی » در عصر غیبت حجت حقّ. این معنا را همۀ مردانی که کسوت « مدار ویژه » ناگزیر به شناسایی همۀ شرایط و مقتضیات این
در شیعهخانۀ امام زمان(ع) بر تن کردهاند، بیش از عموم مردم، باید درك کنند. در « مبلغان این خطوط » و « خطوط استراتژیک
در طریق انتظار میکنیم؛ « پایداري بر سر عهد » و « تجدید عهد » آستانۀ سال نو جملۀ اعضاي خانوادة بزرگ موعود(ع) را دعوت به
که تمامی « تجدید عهدي » . ماست براي خدمت به آن امام غایب از نظر « آگاهی، ماندگاري و مجاهدة » عهدي که متضمّن
« تجدید عهدي » . حجابهاي حایل میان ما و صاحبزمان و امامزمان(ع) را برمیدارد و سالهاي دوري را کوتاه و کوتاهتر میکنند
که باعث بارش باران رحمت خداوندي میشود و زمینۀ ظهور مهدي موعود، ارواحنا له الفداء را فراهم میآورد. باشد تا در خیل
یاران و سوارانش جایگیر شویم؛ انشاءالله سال نو بر جملۀ منتظران مبارك باد! سردبیر
معرفت امام عصر(ع)
صفحه 8 از 53
اقتراح با حضور حججاسلام و المسلمین محمدباقر تحریري، سید محمد مهدي میرباقري، دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی اشاره:
من مات و لم یعرف إمام » موضوع معرفت امام عصر(ع) یکی از مباحثی است که قدمتی به اندازة تاریخ اسلام دارد. روایت مشهور
را شیعه و سنی در بسیاري از کتب حدیثی و غیر حدیثی خود نقل کردهاند و تمام فرق اسلامی آنرا صحیح « زمانه مات میتۀً جاهلیّۀً
و معتبر میدانند. آنرا بهانهاي براي گفتوگو و اقتراح با استادان بنامی که در این باره به نگارش کتاب و ایراد سخنرانی پرداختهاند
قرار دادیم که ثمره این اقتراح تقدیم حضور شما خوانندگان گرامی میشود. امید که اسباب رضایت حضرتش را فراهم آورده،
من مات و لم یعرف » مقبول طبع شریف شما قرار گیرد.ان شاءالله. براي آغاز گفت و گو از استادان حاضر پرسیدیم که در حدیث
منظور از معرفت چیست؟ حجتالاسلام تحریري در پاسخ به این سؤال، ضرورت شناخت راهی را که « إمام زمانه مات میتۀً جاهلیّۀً
خداوند براي سعادت و کمال بشریت قرار داده، به وسیله و مدد راهنمایی که خود او فرستاده، بدیهی دانست و شناخت ابعاد مختلف
وجودي این راهنمایان را تکلیف همگان برشمرد. حجتالاسلام تحریري: قبل از هرچیز باید جایگاه امامت در نظام اسلام براي ما
مشخص بشود؛ با فهم آن معرفت امام نیز جایگاه خویش را نزد ما پیدا میکند. خداوند متعال، انسان را براي هدفی متعال آفریده و
براي رسیدن به این هدف عالی، راه مشخصی را به او معرفی نموده است. این راه را مبلغانی شایسته که همان انبیا و رسل هستند به
نام برده شده که ادامه دهندة راه انبیا و رسل هستند. امام از دیدگاه « امام » انسان رهنمون شدهاند. در قرآن کریم از عدهاي با عنوان
قرآن، همان پیشوا و مقتداست که الگوي انسانها در اعمال، رفتار و گفتارشان هستند. مقصود از معرفت امام در این حدیث شریف،
این است که انسان در ضمن اعتقاد به دین الهی و رسولان خدا، نیاز به شناخت آن کسی دارد که از سوي خداوند متعال معرفی
شده است تا او را در تمام جنبههاي فکري و مسائل عملی براي رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت الگوي خویش قرار دهد. نیاز به
وجود چنین راهنمایانی که خداوند آنان را معرفی نموده، مورد تأیید عقل نیز است. هر کس بسته به میزان درك عقلانی خود باید
این راهنمایان را بشناسد، تا به بالاترین مرتبۀ ممکن براي تعالی خود در این مسیر کمال دست یابد. زمان جاهلیت زمانی است که
افراد در جهل و نادانی فرو رفته بودند و در برابر زندگی سعادتمندانه بیتفاوت بوده، به زندگی حیوانی عادت کرده بودند.
حجتالاسلام سید محمدمهدي میرباقري در ابتدا، این حدیث را از جمله روایات غیر قابل خدشه، نزد شیعه و سنی دانست. سپس با
استناد به این روایت و آیات و روایات دیگر، حیات را به دو دسته تقسیم کرده، به تبیین ابعاد و ویژگیهاي حیات طیبه پرداخت. به
بیان استاد تنها راه دست یافتن به حیات طیبه و بهرهمندي از آثار آن کسب معرفت نسبت به معصومان و به خصوص امام عصر(ع)
است. حجتالاسلام سید محمدمهدي میرباقري: این حدیث را فریقین نقل کردهاند؛ لذا از لحاظ سند قابل مناقشه نیست. از نظر
دلالت هم مضامین بسیار بلندي دارد. از این حدیث استفاده میشود که مرگ و زندگی انسان، هر کدام به دو دستۀ جاهلی و ایمانی
کافی آمده است میتوان مشاهده « کتاب الحجۀ » اسلامی تقسیم میشوند. این مضمون، در روایات متعددي که بسیاري از آنها در
هر کس میخواهد حیاتش مانند حیات انبیا باشد و وارد بهشتی که حضرت حق و رحمانیت الهی آن را غرس » : کرد. مثلًا گفتهاند
کسی که در این حیات نیست احساسی از آن درجات بهشتی .« کرده شود، باید ولایت علی(ع) و امامان پس از ایشان(ع) را بپذیرد
ندارد. حتی اگر روزي او را به درون آن بهشتها ببرند براي او با یک باغ و بوستان عادي تفاوتی نخواهد داشت. اگر این شخص
علاوه بر اینکه نابیناست، حواس شنوایی، لامسه و بویاییاش هم در آن فضا کار نکند، از آن فضا هیچ درکی نخواهد داشت. کسی
میتواند وارد این فضا بشود که قواي ادراکی او هماهنگ با آن باشد. کسی که به آن منزلت از حیات رسید درجات جنت قرب و
رضوان را میتواند درك کند. گاهی در روایات، از این حیات که انسان را به درك حضور حضرت حق و درجات قرب و جنت و
نیز ابتهاجات قرب و رنج بُعد و فراق نائل میکند به حیات طیّبه یاد میشود. این همان حیات است که خداوند در وجود مقدس ولی
به حقیقت، » : الله الاعظم و انوار پاك چهارده معصوم(ع) قرار داده است. در روایت معروفی از امیرالمؤمنین(ع) آمده که فرمودند
خداوند متعال به کلمهاي تکلم نمود و آن کلمه نوري شد که پیامبر، من و فرزندانم را از آن آفرید. آنگاه به کلمه [دیگري] تکلم
صفحه 9 از 53
در وجود « کلمۀ روح » حقیقت .« فرمود که آن روحی شد، و آن روح را در آن نور قرار داد. پس ما آن کلمه و روح الهی هستیم
معصمومان(ع) قرار داده شده و حقیقت حیات از آنجا ناشی میشود. ایشان سرچشمۀ حیاتند و ماء معین. همانکه در زیارات امام
یا أیّها » با توجه به اینکه ولایت مصومان(ع) سرچشمۀ حیات طیبه است آیه «. سلام بر تو اي سرچشمۀ حیات » : زمان(ع) میگوییم
الناس استجیبو الله و للرّسول إذا دعاکم لما یُحییکم 2؛ اي مردم خدا و رسولش را اجابت کنید آنگاه که شما را میخوانند تا حیات
را ولایت امیرالمؤمنین(ع) گفتهاند، تا ما به آن فضا برویم و از آن برخوردار شویم. اگر ما قائل به « سبب حیات » معناي .« بخشند
چنین حیاتی باشیم که در تولّی به معصوم(ع) و حیات ایشان ظاهر میشود، هر چه بیشتر مقامات معصومان(ع) را درك کنیم بیشتر
به این حیات راه پیدا میکنیم. به طور طبیعی کسی که از این حیات برخوردار شود مَماتش هم با دیگران متفاوت میشود. ممات
چنین کسی ادامه همین حیات و سیر و پلی به درجات بالاتر این حیات است. از همینرو کسی که از این حیات بهرهمند نبود،
مرگش هم به مانند حیاتش، ممات جاهلی میشود. خلاصه اینکه ما دو نوع حیات و ممات داریم: یکی حیات و ممات محمّد و آل
محمّد(ع) که انسان با شفاعت ایشان به این درجه از حیات و ممات میرسد. معرفت امام، مقدمۀ برخورداري از آن شفاعت و
جریان نور حقّ و حجّت حق در وجود ماست. اگر کسی از این معرفت محروم شد به طور طبیعی از برکات و آثار شفاعت
معصوم(ع) که دمیدن آن روح و حیات و نیز تنزّل حیات امام در وجود انسان و جاري شدن آن نورانیت و حیات است محروم
میشود، و مرگ او مرگ جاهلی میشود چنانچه حیات او هم حیاتی جاهلی است. تعبیر دیگر از این روایت این است که انسانی
که به معرفت امام نمیرسد، انسانی است که گویا در دوران جاهلیت و پیش از بعثت مرده است و از نور هدایت و هرآنچه در قرآن
است نور، هدایت، ذکر، رحمت، موعظه و... و انواري که در وجود مقدس حضرت است چراغ درخشنده، رحمت براي جهانیان
و... محروم است؛ یعنی او نتوانسته است آن انواري را که با این وجود مقدس نازل شده، دریافت بکند. دریافت و ادراك نبی
اکرم(ص)، نور و ذکر ایشان و همۀ حقایقی که با آن وجود مقدس نازل شده از طریق معرفت امام حاصل میشود؛ چون امام است
اگر امام را باب و سبیل به سوي حقیقت نبی اکرم(ص) .« من شهر علمم و علی درِ آن است » : که راه ما را به سوي امام باز میکند
4 و « قد أنزلنا إلیکم ذکراً » : و نیز نبی اکرم(ص) را همان ذکري که در قرآن کریم آمده است ؛« اهل بیت نبوّت » بدانیم و ایشان را
5 پس براي رسیدن به ذکر باید از طریق اهل ذکر اقدام کنیم. براي دستیابی به بیت « فاسألوا أهل الذّکر » :« اهل ذکر » امامان(ع) را
النبوه باید به اهل بیت راه را پیدا کنیم و از طریق باب به مدینه وارد شویم؛ یعنی معرفت امام طریق معرفت به همۀ حقایق نازل شده با
وجود مقدس نبی اکرم(ص) است. دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی که سومین شرکت کننده در این اقتراح بود، در پاسخ به پرسش
فوق منظور از معرفت را با استناد به یک روایت، اینچنین بیان کرد که اهل هر زمانی امامی را که باید از او فرمان ببرند بشناسند.
سپس توضیحات نویسندة اثر شریف مکیال المکارم را درباره این حدیث بیان نمود، در نهایت متذکر این مسئله مهم شد که،
شناخت امام عصر(ع) بدون شناخت امامان پیش از ایشان ممکن نیست. دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی: اولین و مهمترین وظیفهاي
که هرشیعه منتظر برعهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. روایت فوق روایت متواتري
است که از طریق شیعه و سنی از پیامبر اکرم(ص) و نیز امامان معصوم(ع) نقل شده است. امام حسین(ع) دربارة معرفت امام
هان اي مردم، همانا خداوند که بزرگ باد یاد او بندگان را نیافرید مگر براي اینکه او را بشناسند. پس هر گاه او را » : میفرمایند
مردي از ایشان پرسید: اي فرزند رسول .« شناختند، او را بپرستند و با پرستیدن او از از بندگی هرآنچه جزخداست بینیاز گردند
این است که اهل هر زمانی امامی را باید از او فرمان ببرند » : خدا(ص)، پدر و مادرم به فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود
به عبارت دیگر، فلسفۀ آفرینش انسان رسیدن به مقام معرفت خداست؛ اما این معرفت حاصل نمیشود مگر به معرفت امام «. بشناسند
و حجت عصر(ع)؛ زیرا امام آینه تمام نماي حق و واسطۀ شناخت خداست. مرحوم فقیه احمدآبادي در کتاب ارزشمند مکیال
بدون تردید مقصود از شناختی که امامان ما که » : المکارم با استفاده از روایات متعدد مفهوم معرفت امام را چنین توضیح میدهد
صفحه 10 از 53
درود و سلام خداوند بر ایشان باد تحصیل آنرا نسبت به امام زمانمان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را آنچنان که
هست بشناسیم؛ به گونهاي که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهههاي ملحدان و مایۀ نجاتمان از اعمال گمراهکنندة مدعیان
دروغین باشد و این چنین شناختی جز به دو امر حاصل نمیگردد: اول، شناختن امام(ع) به نام و نسب؛ و دوم، شناخت صفات و
1 البته امر دومی که در کلام فوق بدان اشاره شده در عصر .« ویژگیهاي او که به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است
ما از اهمیت بیشتري برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که می تواند در زندگی فردي و اجتماعی منتظران منشأ اثر و
تحول باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگیهاي امام عصر(ع) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستی و فقر و
نیاز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از نام و یاد حضرتش غافل نمیشود. نکتهاي که در اینجا باید در نظر داشت، این است که
شناخت امام زمان(ع) از شناخت دیگر امامان معصوم(ع) جدا نیست و اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه امامان هدایت(ع)
واقف شد، صفات و ویژگیهاي آنان را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنان پی برد، قطعاً نسبت به امام عصر(ع) نیز به شناختی
شایسته میرسد. در ادامۀ اقتراح، از عزیزان پرسیدیم که، آیا این معرفت اکتسابی است یا اعطایی؟ حجتالاسلام تحریري آن را
اکتسابی، و با بهرهمندي از مقدمات و لوازم متناسب این نیاز که خداوند به انسانها اعطا کرده دانست. حجتالاسلام تحریري: با
توجه به جزئیاتی که گفته شد، مسلماً این معرفت اکتسابی است. البته وقتی دربارة امور و به خصوص معرفت اکتسابی تأمل میکنیم
میبینیم که باز تأکید روي اعطایی بودن آن است. انسان در درون خود به امامی که او را به سمت مبدأ و هدف آفرینشش رهنمایی
کند، احساس نیاز مینماید و این احساس براي او قابل درك است. این معرفت فطري، ناآگاهانه و یا نیمه آگاهانه است. خداوند
متعال به انسان عقلی داده که در زمان معینی شکوفا میشود. با شکوفا شدن عقل، انسان دركهایی پیدا میکند. پس از پیدا شدن
این دركها، انسان به سمت شکوفا کردن دركهاي فطرياش حرکت میکند. حجتالاسلام والمسلمین میرباقري با توجه به
مواردي که در پاسخ به پرسش اول بیان کرده بود توضیحات بیشتر درباره این سؤال را همراه با مطالب مربوط به پرسش سوم ارائه
کرد. دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی در پاسخ به پرسش دوم، کسب معرفت را هم اعطایی دانست و هم اکتسابی؛ با توجه به بیانات
استاد، گامهاي اولیه را باید شخص بردارد و نسبت به امام(ع) معرفت اجمالی پیدا کند. سپس در ادامه راه، با انجام اعمال صالح و
ترك گناهان، با اهل بیت(ع) ایجاد سنخیت کند تا مراتب بعدي معرفت را به او اعطا کنند. دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی : از آیۀ
.« إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصالح یرفعه؛ 6 سخنان پاکیزه به سوي او بالا میرود و اگر شایسته آن را رفعت میبخشد » شریفۀ
میتوان دریافت که اگر معرفت را آن کلم طیبی که به سوي خداوند بالا میرود در نظر بگیریم، آنچه این معرفت را بالا میبرد
قطعاً عمل صالح است. منظور از این معرفت، مسلماً معرفت شناسنامهاي نیست و الّا آنها که در زمان حیات معصومان(ع) میزیستند
به طورمستقیم هم ایشان را میدیدند، به نام و ویژگی میشناختند و هم با ایشان ارتباط داشتند اما حظّ و بهرهاي از این معرفت خود
نداشتند؛ چون سعۀ وجودي و ظرفیت این معرفت را نداشتند.آنچه که این سعه وجودي و ظرفیت شناخت کامل معصوم(ع) را در ما
ایجاد میکند، عمل صالح است. این عمل صالح کمک میکند که روز به روز بر معرفت ما افزوده شود. اینکه به ما توصیه و
را بخوانید، در پاسخ به حیرت راوي از این «... اللّهم عرّفنی نفسک » سفارش کردهاند که به عنوان یک وظیفه در دوران غیبت دعاي
این معرفت با .« خدایا اگر حجتت را به من نشناسانی گمراه خواهم شد » : دوران بوده است. در بند آخر این دعا هم گفته میشود
مطالعه و خواندن صرف، به دست نمیآید و مقدماتی نیاز دارد. مقدمۀ شناخت کامل از امام فراهم شدن سنخیت میان محبّ و امام
است و این سنخیت تنها با انجام اعمال صالح و ترك گناهان به دست میآید و این سنخیت باعث میشود که ما به مراتب وجودي
امام پی ببریم و معرفت خودمان را به سطح بالایی برسانیم. پس این معرفت در مراحلی، هم اکتسابی است هم اعطایی. قدمهاي اولیه
را باید خودمان برداریم و براي شناخت ائمه(ع) و کسب معرفت نسبت به ایشان و مقاماتشان تلاش کنیم و همزمان با آن، با انجام
اعمال صالح و دوري از گناهان، رفته رفته این سنخیت را کسب کنیم تا این سنخیت ما را به مراتب بالاتر برساند. ادامه دارد. ماهنامه
صفحه 11 از 53
.3 . 2. سورة انفال ( 8)، آیۀ 24 . موعود شماره 86 پینوشتها: 1. موسوي اصفهانی، سید محمد تقی، مکیال المکارم، ج 2، ص 107
6. سورة فاطر ( 35 )، آیۀ . 5. سورة انبیا ( 21 )، آیۀ 7 . مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان(ع) در روز جمعه. 4. سورة طلاق ( 65 )، آیۀ 10
.10
از تولد تا غیبت
هنگامی که نرجس در روم بود، خوابهاي شگفتانگیزي دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیساي مسیح ع) را دید که
او را به عقد ازدواج امام حسن عسکري ع) در آوردند. وي در خواب دیگري، شگفتیهاي دیگري دید و به دعوت حضرت فاطمه
زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان میداشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان
جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهههاي جنگ شد. معرفت دربارة حضرت صاحبالزمان(ع) را از سوانح احوال
ایشان و اولین روز تولدشان آغاز میکنیم. 1. پیوند آسمانی بنا بر مشهورترین اقوال، امام مهدي ع)، دوازدهمین پیشواي شیعیان، در
شب جمعه نیمه شعبان سال 255 ق. در شهر سامرا دیده به جهان گشود. 1 بنا به گفته شیخ مفید (م 413 ق.)، پدرش، امام حسن
عسکري ع) جز او فرزندي نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز پنهانی نگهداري فرمود. 2 مادر بزرگوار آن حضرت،
بانویی شایسته به نام نرجس 3 بود که به نامهاي دیگري چون سوسن، 4صیقل 5 یا صقیل و ملیکه 6 نیز نامیده شده است. 7 او دختر
یوشعا، پسر قیصر روم و از نوادگان شمعون، یکی از حواریون مسیح ع) بود که خداوند، او را به صورت معجزهآسایی براي همسري
امام یازدهم برگزید. 8 هنگامی که نرجس در روم بود، خوابهاي شگفتانگیزي دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و
عیساي مسیح ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکري ع) در آوردند. وي در خواب دیگري، شگفتیهاي دیگري دید
و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان میداشت تا آنگاه
که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهههاي جنگ شد. نرجس در خواب فرمان یافت به
طور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی برود که به مرز میروند. او چنین کرد و در مرز، برخی از جلوداران سپاه
مسلمانان، آنان را اسیر ساختند و بیآنکه بدانند او از خانواده قیصر است، وي را همراه دیگر اسیران به بغداد بردند. این واقعه در
اواخر دوران امامت امام دهم، حضرت هادي ع) روي داد. 9 کارگزار امام هادي ع)، نامهاي را که امام به زبان رومی نوشته بود، به
فرمان ایشان در بغداد به نرجس رساند. سپس او را از بردهفروش خریداري کرد و به سامرا نزد امام هادي ع) برد. امام آنچه را
نرجس در خوابهاي خود دیده بود، به او یادآوري کرد و بشارت داد او همسر امام یازدهم و مادر فرزندي است که بر سراسر
جهان چیره میشود و زمین را از عدل و داد پر میسازد. آنگاه امام هادي ع)، نرجس را به خواهر خود، حکیمه سپرد که از بانوان
بزرگوار خاندان امامت بود تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد. چندي بعد، نرجس به همسري امام حسن عسکري ع) در
2. چگونگی میلاد دشمنان اهل بیت ع) و حاکمان ستم پیشه اموي و عباسی، بر اساس روایتهایی که از پیامبراکرم(ص) به آمد. 10
از خاندان پیامبر و دودمان امامان معصوم برمیخیزد و کاخهاي ستم « مهدي » آنها رسیده بود، از دیرباز میدانستند که شخصی به نام
را نابود میسازد. از همینرو، پیوسته در کمین بودند چه زمانی، آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین
ببرند. از زمان امام محمد تقی ع)، رفته رفته فشارها و سختگیريها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکري
ع) به اوج خود رسید. آن حضرت در تمام دوران زندگی خویش در شهر سامرا زیر نظر بود و کوچکترین رفت و آمد به خانه
ایشان از نظر دستگاه خلافت، پنهان نمیماند. در چنین شرایطی، طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمیتواند آشکار باشد. به
همین دلیل، تا چند ساعت پیش از میلاد آن حضرت، نزدیکترین خویشان امام حسن عسکري ع) نیز خبر نداشتند که قرار است
مولودي در خانه امام به دنیا بیاید و هیچ اثري از حاملگی در مادر آن بزرگوار دیده نمیشد. روایتی که در این زمینه از حکیمه،
صفحه 12 از 53
دختر بزرگوار امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکري ع) نقل شده، شنیدنی است. شیخ صدوق (م 381 ق.) در کتاب کمال الدین
این روایت را چنین گزارش میکند: ابومحمد حسن بن علی ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: اي عمه! امشب روزهات را با ما افطار
کن؛ زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب، آن را که حجت او در زمین است، آشکار میسازد. پرسیدم: مادر او
کیست؟ فرمود: نرجس. عرض کردم: خدا مرا فداي شما گرداند، به خدا سوگند، در او هیچ اثري از حاملگی نیست! فرمود: موضوع
چنین است که میگویم. حکیمه خاتون ادامه میدهد: من [به خانه امام عسکري ع)] در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم،
نرجس پیش من آمد و در حالی که کفشهاي مرا از پایم بیرون میآورد، گفت: اي بانوي من! چگونه شب کردي؟ گفتم: بلکه تو
بانوي من و بانوي خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند تبارك و تعالی
در همین شب به تو فرزند پسري عطا میکند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جاي خود نشست. وقتی از نماز
عشا فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم. در نیمههاي شب براي نماز برخاستم و نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز
نرجس خوابیده بود و اثري از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جاي آوردم و خوابیدم، ولی چند لحظه بعد، وحشتزده از خواب
بیدار شدم. در این هنگام، نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد. حکیمه میگوید: در همین حال، شک و تردید به سراغ من آمد،
ولی ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکري](ع) از همان جا که نشسته بود، ندا برآورد: اي عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده
بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد. من با « یس » و « سجده » است. حکیمه ادامه میدهد: در حال خواندن سورههاي
شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزي احساس کردي؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و
آرامشت را حفظ کن که این، همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه میدهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین
زمان بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم. جامه را از روي او کنار زدم و دیدم که او
اعضاي سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملًا پاکیزه است و از آثار
ولادت چیزي بر او نمانده است. در این هنگام، ابومحمد [امام حسن عسکري](ع) ندا برآورد که: اي عمه! پسرم را نزد من بیاور.
نوزاد را به سوي او بردم. آن حضرت دستانش را زیر رانها و کمر او قرارداد و پاهاي او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را
در دهان او کرد و دستانش را بر چشمها و گوشها و مفاصل او کشید. پس از آن گفت: پسرم! سخن بگو. آن نوزاد زبان گشود و
گفت: شهادت میدهم که خدایی جز خداي یکتا نیست و هیچ شریکی براي او وجود ندارد و شهادت میدهم که محمد(ص)،
فرستاده خداست. آنگاه بر امیر مؤمنان علی ع) و دیگر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید... . 11 پس از تولد حضرت مهدي
ع)، امام حسن عسکري ع) شمار بسیار محدودي از یاران نزدیک خود را از میلاد مهدي موعود آگاه کرد. تعداد دیگري از یاران
3. نام، کنیه و القاب نام و کنیه امام عصر(ع) همان نام و کنیه پیامبر آن حضرت نیز موفق به دیدار آن مولود خجسته شدند. 12
اکرم(ص) است. در برخی روایات آمده است: تا زمانی که خداوند، زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، بر
کسی روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جاري سازد. 13 بر همین اساس، عدهاي از فقیهان، قائل به حرمت نام بردن از
آن حضرت به نام واقعیاش شده و عدهاي دیگر نیز این امر را مکروه دانستهاند. بیشتر فقیهان، نهی از نام بردن حضرت را خاص
زمان غیبت صغرا و شرایطی شمردهاند که بیم خطر جانی براي آن حضرت وجود داشت. 14 به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان،
آن حضرت را با القاب مختلفی چون: حجّت، قائم، مهدي، خلف صالح، صاحب، صاحب الزّمان، صاحبالدار مینامیدند و در
4. غیبت از ایشان یاد میکردند. 15 « ناحیه مقدسه » دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش با تعبیرهایی چون
صغرا امام حسن عسکري ع) درهشتم ربیعالاول سال 260 ق؛ یعنی در زمانیکه حضرت مهدي ع) پنج سال بیشتر نداشت، به دست
معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید و امام عصر(ع) بر پیکر پدر بزرگوار خویش نماز گزارد. 16 با شهادت امام حسن عسکري
غیبت » ع)، دوران امامت امام عصر(ع) آغاز شد. بنا به گفته بسیاري از صاحبنظران، دوران غیبت کوتاه مدت آن امام که از آن به
صفحه 13 از 53
تعبیر میشود، از همین زمان؛ یعنی سال 260 ق آغاز گردید. برخی از اهل تحقیق برآنند که غیبت صغرا از همان زمان تولد « صغرا
حضرت؛ یعنی سال 255 ه . ق آغاز شده است. 17 دوران غیبت صغرا تا سال 329 ه . ق ادامه داشت که بدین ترتیب، بنا بر دیدگاه
اول، طول این دوران، 69 سال و بنا بر دیدگاه دوم، طول این دوران 74 سال خواهد بود. 5. غیبت کبرا از سال 329 ه . ق به بعد،
تعبیر میکنیم. این دوران همچنان ادامه دارد تا روزي « غیبت کبرا » دوران دیگري از حیات امام عصر(ع) آغاز میشود که از آن به
که به خواست خدا، ابرهاي غیبت به کناري رود و جهان از خورشید فروزان ولایت بهرهمند شود. در مورد دلیل تقسیمبندي این دو
گفته میشد، با مردم در « نوّاب خاص » دوران باید گفت در دوران غیبت صغرا، حضرت ولیّعصر(ع) از طریق کسانی که به آنها
18 مشهور است، پرسشهاي شیعیان را پاسخ میگفت. در دوران غیبت کبرا این نوع « توقیع » ارتباط بود و به وسیله نامههایی که به
امام عصر که همان فقیهان « نوّاب عام » ارتباط قطع شده است و مردم براي دریافت پاسخ پرسشهاي دینی خود تنها میتوانند به
وارسته هستند، مراجعه کنند. 6. نوّاب خاص امام عصر در طول دوران 69 ساله یا 74 ساله غیبت صغرا، چهار تن از بزرگان شیعه
عهدهدار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر(ع) بودند که نام آنها بدین قرار است: 1. ابوعمرو عثمان بن سعید عمري (م 265
304 ق)؛ 3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (م 326 ق)؛ 4. ابوالحسن / ق)؛ 2. ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمري )م 305
علی بن محمد سمري (م 329 ق). محمد حق وردي ماهنامه موعود شماره 86 پینوشتها: 1. ر. ك: محمد بن یعقوب کلینی،
الکافی، ج 1، ص 514 ؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإرشاد فی معرفۀ حجج اللّه علی العباد، ج 2، ص 339 ؛ فضل بن حسن
طبرسی، إعلام الوري بأعلام الهدي، ج 2، ص 214 ؛ محمد بن علی بن حسین صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، ج 2، صص 432 و
نام گلی از رده تک لپهايها و سردسته گیاهان تیره ،» 3. نرجس . 2. الإرشاد فی معرفۀ حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339 .433
4. سوسن، نام گلی .( نرگسی است که گلهایش منفرد و در انتهاي ساقه قرار دارد (محمد معین، فرهنگ معین، ج 4، ص 4702
.5 . فصلی و درشت به رنگهاي مختلف است. اصل این گل از اروپا و ژاپن و امریکاي شمالی و هیمالیاست. همان، ص 1954
صیقل، هر شیء نورانی، صیقلی و جلا داده شده را میگویند. بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس
خاتون به ولیّعصر(ع) حامله شد، او را صیقل نام نهادند. (ر.ك: کمال الدین و تمام النعمۀ، ص 432 ؛ محمد بن حسن طوسی،
.8 . 6. ملیکه، به معناي ملکه و شهبانوست. 7. ر.ك: کمال الدین و تمام النعمۀ، باب 42 ، ص 432 ، ح 12 .( کتاب الغیبۀ، ص 241
9. در کتاب تاریخ . ر.ك: همان، باب 41 ، صص 423 417 ؛ کتاب الغیبۀ، صص 128 124 ؛ بحارالأنوار، ج 51 ، صص 11 6
العرب و الروم آمده است در سال 247 ه . ق جنگهایی بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیاري به چنگ مسلمانان افتاد.
سردار مسلمانان با رومیان جنگید و در آن بسیاري از اشراف روم اسیر شدند. (ر.ك: نازیلیف، ،« بلکاجور » در سال 248 ه . ق نیز
جنگی میان » : تاریخ العرب و الروم، ترجمه: محمد عبدالهادي شعیره، ص 225 ). ابن اثیر نیز در حوادت سال 249 ه . ق مینویسد
مسلمانان به سرکردگی عمربن عبداللّه اقطع و جعفر بن علی صائقه با قواي روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت،
به نقل از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پیشواي دوازدهم، حضرت امام حجتبن الحسن المهدي(ع)، صص 26 و «. روي داد
11 . کمال الدین و تمام النعمۀ، ج 2، ص . 10 . پیشواي دوازدهم، حضرت امام حجت بن الحسن المهدي(ع)، صص 26 و 27 .27
12 . در ادامه همین کتاب در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. 13 . إعلام الوري . 424 ، ح 1؛ بحارالأنوار، ج 51 ، صص 2 و 3، ح 3
. 14 . ر.ك: سید محسن امین، سیرهمعصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج 6 ، صص 263 261 . و بأعلام الهدي، ج 2، ص 213
18 . توقیع در لغت . 17 . همان، ص 272 . 16 . ر.ك: سیره معصومان، ص 259 . 15 . ر.ك: إعلام الوري بأعلام الهدي، ج 2، ص 213
به معناي نشان گذاشتن، امضا کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسشها میدهد، دستخط
فرمانروا و نوشتن عبارتی ذیل مراسله آمده است. در اصطلاح علم حدیث، به معناي پاسخ پرسشها یا اطلاعیههایی است که به
صورت کتبی از طرف امام براي آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنانکه توقیعاتی از حضرت امام علیالنقی و امام حسن
صفحه 14 از 53
عسکريعلیهما السلام نقل شده است. معمولًا توقیع به نامههاي حضرت حجتبن الحسن امام زمان(ع)، گفته میشود که به وسیله
چهار تن نایبان خاص ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان میرسیده است. (ر.ك: محمدمهدي رکنی، نشانی از امام
. غایب(ع)، بازنگري و تحلیل توقیعات، صص 3 و 4
معنا و مفهوم غیبت
حجت خدا بر روي زمین بر آن ایستاده است. در راههاي آن حرکت میکند و در قصرها و خانههاي آن داخل میشود. او شرق و
غرب زمین را در مینوردد. سخنان مردم را میشنود و بر جماعت آنها سلام میکند. او مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند تا
زمانی که وقت ظهور در رسد و وعده الهی تحقق یابد و نداي آسمانی طنینانداز شود. همانا آن روز، روز شادي فرزندان علی و
شیعیان اوست. با توجه به روایات وارد شده درباره غیبت امام مهدي ع) میتوان گفت در مورد چگونگی غیبت آن حضرت، دو
صورت قابل تصور است. 1 الف) ناپیدا بودن امام اولین صورت، همان است که به طور متعارف در اذهان مردم در مورد غیبت آن
حضرت وجود دارد؛ یعنی اینکه امام مهدي ع) در طول مدت غیبت خویش از نظر جسمی از نظر مردم دور است و اگر چه آن
حضرت در این مدت، مردم را میبینند و از حال آنها با خبر میشوند، ولی کسی توان دیدن ایشان را ندارد و با حضرتش روبهرو
نمیشود. نعمانی در کتاب الغیبۀ، چهار روایت نقل میکند که همه بیانگر همین صورت اول است. از جمله این روایات چهارگانه،
این روایت امام صادق ع) است که میفرماید: [در زمان غیبت] مردم، امام خویش را نمییابند. با اینکه او در موسم [حج] حاضر
میشود و مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند. 2 شیخ صدوق در کتاب کمال الدین نقل میکند که امام رضا(ع) در پاسخ
لایُري جِسْمُهُ، وَ لایُسَ مّی بِاسمِه...؛ جسم [آن حضرت] » : کسی کهاز آن حضرت در مورد قائم آل محمد(ص) پرسید، میفرماید
3 امیرالمؤمنین علی ع) نیز در روایتی میفرماید: حجت خدا بر روي زمین بر آن ایستاده .« دیده نمیشود و به اسم نام برده نمیشود
است. در راههاي آن حرکت میکند و در قصرها و خانههاي آن داخل میشود. او شرق و غرب زمین را در مینوردد. سخنان مردم
را میشنود و بر جماعت آنها سلام میکند. او مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند تا زمانی که وقت ظهور در رسد و وعده
الهی تحقق یابد و نداي آسمانی طنینانداز شود. همانا آن روز، روز شادي فرزندان علی و شیعیان اوست. 4 حاصل روایات بالا این
میشود که در طول زمان غیبت، به دلیل مصالحی که پس از این به آنها اشاره خواهیم کرد، امام عصر(ع) به کلی از دیدگان مردم
غایب است و جز در موارد بسیار اندك و آن هم در مقابل بندگان خاص خداوند حاضر نمیشود. ب) ناشناس بودن امام صورت
دومی که براي غیبت حضرت ولیّعصر(ع) میتوان تصور کرد، این است که اگر چه آن حضرت در طول زمان غیبت در میان
مسلمانان حضور مییابد و با آنها برخورد میکند، ولی کسی آن امام را نمیشناسد و به هویت واقعی ایشان پی نمیبرد. بنا بر این
فرض، امام مهدي ع) در هر شهر و مکانی که اراده کند، حضور مییابد و مانند دیگر مردم به زندگی میپردازد، ولی کسی از
حقیقت حال ایشان آگاه نمیشود. روایاتی وجود دارد که میتوان از آنها صورت دوم را استفاده کرد که از آن جمله باید به
روایتی اشاره کرد که شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ از دومین نایب خاص آن حضرت؛ یعنی محمد بن عثمان عمري نقل میکند: به
خدا سوگند، صاحب این امر هر سال در موسم [حج] حضور مییابد، در حالی که او مردم را میبیند و آنها را میشناسد، ولی مردم
با اینکه او را میبینند، وي را نمیشناسند. 5 امام صادق ع) نیز درباره غیبت آن حضرت چنین میفرماید:چگونه این مردم، این
موضوع را که خداوند با حجتش همان گونه رفتار میکند که با یوسف رفتار کرد، انکار میکنند؟ همچنین چگونه انکار میکنند
که صاحب مظلوم شما همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است در میان ایشان رفت و آمد میکند، در
بازارهایشان راه میرود و بر فرش آنها قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را
بلی، من » پاسخ دهد که «؟ آیا تو یوسف هستی » : معرفی کند، همچنانکه به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند
صفحه 15 از 53
6و 7 بنا بر این فرض، براي حفظ امام مهدي ع) از شرّ دشمنان لازم نیست که آن حضرت از نظر جسمی از جامعه دور «. یوسف هستم
و ازدیدگان پوشیده باشد، بلکه همین قدر که ایشان در میان مردم شناخته نشود و هویت حضرتش بر آنها پوشیده بماند، کفایت
میکند. شاید از همین روست که ائمه اطهار(ع) از مردم میخواستند نام و عنوان مهدي ع) را پوشیده دارند و در پی شناسایی
حضرتش نباشند. در توقیعی که از ناحیه مقدسه امام زمان ع) براي محمد بن عثمان، نایب خاص آن حضرت، صادر شده، در پاسخ
کسانی که در پی دانستن اسم و عنوان حضرتش بودند، آمده است: مردم یا باید سکوت کنند و در نتیجه، بهشت را برگزینند یا در
پی سخن گفتن [از مهدي] و در نتیجه، داخل شدن در دوزخ باشند؛ زیرا مردم اگر بر نام آن حضرت واقف شوند، آن را منتشر
میسازند [و در نتیجه، دشمنان نیز باخبر میشوند] و اگر از جایگاه او آگاه شوند، آن را به دیگران نیز نشان میدهند. 8 از این توقیع
به دست میآید که حضرتش با پنهان داشتن نام و عنوان و مکان خویش به راحتی میتواند از شر دشمنان در امان باشد. در این
صورت، دیگر نیازي نیست که حتما آن امام از نظر جسمی هم از نظرها به دور باشند. آنچه معناي دوم را تأیید میکند، سخنان
کسانی است که در زمان غیبت کبرا آن حضرت را دیده و حالات مختلفی را براي حضرتش برشمردهاند. چنانکه از سخنان آنها
برمیآید حضرت مهدي ع) گاه در موسم حج و با لباس احرام همچون دیگر حجاج با آنها روبهرو میشود؛ گاه در لباس تجار و
شمایلی که مخصوص تجارتپیشگان است، گاه در صورت یک عرب معمولی که در بیابانها راه را بر گمشدگان مینمایاند و
نظیر آن. این موضوع حکایت از این دارد که حضرت مهدي ع) از نظر ظاهري، با انتخاب پوششهاي مختلف، هویت واقعی خود را
از دیدارکنندگان پنهان داشته است و بیشتر آنان در نگاه اول موفق به شناخت آن حضرت نشدهاند. تنها پس از جدا شدن آن جناب
از ایشان، به هویت واقعی شخصی که با او دیدار کردهاند، پیبردهاند. 9 پینوشتها: 1. سید محمد صدر، تاریخ الغیبۀ الکبري،
3. کمال الدین و . 2. کتاب الغیبۀ (نعمانی)، ص 175 ؛ کمال الدین و تمام النعمۀ، ج 2، باب 33 ، ص 346 ، ح 33 . صص 36 31
5. سوره . 4. کتاب الغیبۀ (طوسی)، ص 221 . 3. کتاب الغیبۀ (نعمانی)، ص 14 . تمام النعمۀ، ج 2، باب 56 ، ص 648 ، ح 2
7. کتاب الغیبۀ (طوسی)، ص . 6. کتاب الغیبۀ (نعمانی)، ص 164 ؛ الکافی، ج 1، صص 337 336 ، ح 4 . یوسف( 12 ) آیه 90 و 91
. 8. ر.ك: همان، صص 181 164 156 و 258 ؛ ر.ك: میرزا حسین نوري، نجمالثاقب، صص 507 139 .222
سیماي ظاهري امام مهدي ع)
«؟ نشانههاي قائم شما هنگام ظهور چیست » : حضرت رضا(ع) در روایت دیگري، در پاسخ اباصلت هروي که از ایشان پرسید
میفرماید: نشانهاش این است که در سنّ پیري است، ولی منظرش جوان است، به گونهاي که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از
آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اَجَلش فرا رسد. نویسنده ارجمند کتاب مکیال
المکارم، در بخش چهارم کتاب خود، جمال و زیبایی حضرت مهدي ع) را یکی از ویژگیهاي آن حضرت میشمرد و مینویسد:
بدان که مولاي ما حضرت صاحبالزمان ع)، زیباترین و خوش صورتترین مردم است؛ زیرا شبیهترین مردم به پیامبر اکرم ص)
است. 1 از بررسی روایات و مطالعه حکایتهاي نیکبختانی که توفیق زیارت آن امام را یافتهاند، برمیآید که قامت و رخسار
نازنین امام عصر(ع) در کمال زیبایی و اعتدال بوده و سیماي مبارکش، دلربا و خیرهکننده است. همین قامت رعنا و رخسار دلربا
موجب شده است هزاران عاشق دلسوخته در آغاز هر صبح با زاري و التماس از خداي خود چنین بخواهند: خداوندا! آن چهره زیبا
و جمال دلآرا را به من بنماي و چشمان مرا با یک نظر به او روشنایی بخش. 2 از آنجا که آشنایی بیشتر با صفات و خصال یوسف
زهرا، حضرت مهدي ع) راهی براي شناخت مدعیان دروغین به شمار میآید و افزون بر این میتواند موجب انس و ارتباط شیعیان
با آن عزیز غایب از نظر باشد، با بهرهگیري از کلمات معصومان ع) و حکایتهاي نقل شده از تشرّف یافتگان، به بررسی این
ما هم از آن جمال دلآرا بهرهمند شویم. روایات فراوانی در ،« وصف العیش نصف العیش » موضوع میپردازیم. باشد تا به مصداق
صفحه 16 از 53
توصیف جمال دلآراي آخرین حجت خدا، حضرت مهدي ع) وارد شده است که در مجموع آنها را به دو بخش میتوان تقسیم
کرد: الف) روایاتی که به توصیف کلی سیرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ایشان به عنوان شبیهترین مردم به رسول خدا(ص)
نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام « جابر بن عبدالله انصاري » یاد کردهاند که از آن جمله به روایات زیر میتوان اشاره کرد: 1. از
.2 فرمود: مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیهترین مردم به من است. 3
میگوید: از امام حسن عسکري ع) شنیدم که میفرمود: سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا « احمد بن اسحاق بن سعد قمی »
نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) است. 4 با توجه به این
روایات، همه خصال و صفاتی را که در قرآن و روایات به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي ع)
نیز میتوان نسبت داد. روایاتی که به توصیف ویژگیهاي ظاهري پیامبر اکرم ص) پرداختهاند، فراوانند. در اینجا به یکی از آنها
اشاره میکنیم. در روایتی که از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ویژگیهاي ظاهري پیامبر خاتم چنین توصیف شده است: رخسار
پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پر گوشت و درشت
بود؛ بدان سان که گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود. چون به کسی روي میکرد، به خاطر
مهربانی شدیدي که داشت، با همه بدن به جانب او توجه میکرد. یک رشته موي از گودي گلو تا نافش روییده بود، انگار که میانه
صفحه نقره خالص، خطی کشیده شده باشد. گردن و شانههایش مانند گلابپاش سیمین بود. بینی کشیدهاي داشت که هنگام
آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمیداشت که گویا به سرازیري فرود میآید. باري، نه قبل و نه
پس از پیامبر خدا کسی مثل او دیده نشده است. 5 ب) روایاتی که خصال و سیماي امام مهدي ع) را به تفصیل بیان کرده و
ویژگیهاي آن حضرت را یک به یک برشمردهاند. برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده، به شرح زیر است: 1. پیامبر گرامی
اسلام(ص)، امام مهدي(ع) را شبیه خود معرفی کرده، در توصیف او میفرماید: پدر و مادرم به فداي او که هم نام من، شبیه من و
2. آن حضرت در روایت شبیه موسی، زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهایی [جامههایی] از نور است که از شعاع قدس است. 6
دیگري در توصیف چهره فرزندش، امام مهدي ع) میفرماید: مهدي از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است. 7
3. پیامبر اعظم ص) در روایتی پیشانی و بینی امام مهدي ع) را اینگونه توصیف میکند: مهدي از من است، پیشانی گشاده و بینی
4. در روایت دیگري از پیامبر خاتم ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدي ص) چنین توصیف شده است: کشیده دارد. 8
مهدي مردي از فرزندان من است. رنگ [چهره] او رنگ عربی 9 و اندام او اندام اسرائیلی 10 است. بر گونۀ راست او خالی است که
5. با توجه به همه ویژگیهاي یادشده است که پیامبر اسلام ص) در وصف امام مهدي ع) همانند ستاره درخشان است. 11
6. امام باقر(ع) از پدرش و جدش روایت میکند که روزي امام علی ع) در حالی میفرماید: مهدي، طاووس اهل بهشت است. 12
که بالاي منبر بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور میکند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینهاش
فراخ و رانهایش ستبر و شانههایش قوي است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگري، مشابه خال پیامبر اکرم
7. امام رضا(ع) نیز در بیان صفات و ویژگیهاي امام عصر(ع) میفرماید: قائم کسی است که در سن پیرمردان و با چهرة ص). 13
جوانان قیام کند و نیرومند باشد تا بدانجا که اگر دستش را به سوي بزرگترین درخت روي زمین دراز کند، آن را از جاي برکند
8. حضرت رضا(ع) در روایت دیگري، در پاسخ اباصلت هروي که از و اگر بین کوهها فریاد برآورد، صخرههاي آن فروپاشد. 14
میفرماید: نشانهاش این است که در سنّ پیري است، ولی منظرش جوان «؟ نشانههاي قائم شما هنگام ظهور چیست » : ایشان پرسید
است، به گونهاي که بیننده میپندارد چهل ساله یا کمتر از آن است. نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا
که بیست مرتبه به شوق دیدار مولایش امام مهدي(ع) به حج « علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازي » .9 آنکه اَجَلش فرا رسد. 15
مشرف شد و سرانجام به آرزوي خود دست یافت، در گزارش دیدار خود، آن حضرت را این گونه توصیف میکند. او میانه
صفحه 17 از 53
بالابود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینهاي فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست
نیز که به شرف ملاقات امام مهدي ع) « ابراهیم بن مهزیار » .10 او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد. 16
رسیده است، در بیان خصال آن امام میگوید: او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونهها و بینی
کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانیاش ستارهاي درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و
عنبر بر صفحهاي نقرهاي میدرخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روي گوشش را پوشانده بود. سیمایی
داشت که هیچ چشمی برازندهتر و زیباتر و با طمأنینهتر و باحیاتر از آن ندیده است. 17 ابراهیم شفیعی سروستانی ماهنامه موعود
، 2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 99 ، ص 111 . شماره 86 پینوشتها: 1. حائري قزوینی، مکیال المکارم، ج 1، ص 132
. (قسمتی از دعاي عهد). 3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، ترجمه: منصور پهلوان، ج 1، باب 25 ، صص 534 و 535 ، ح 1
338 ، ح - 6. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 36 ، ص 337 . 5. کلینی، الکافی، ج 1، ص 443 . 4. همان، ج 2، باب 38 ، ص 118 ، ح 7
9. رنگ عربی، گندمگون یا سفید است. در برخی روایات وارد شده است که . 8. همان، ص 90 . 7. همان، ج 51 ، ص 91 .200
رنگ چهره امام مهدي همانند رنگ چهره پیامبر اکرم(ص)؛ یعنی سپید آمیخته به سرخی است. 10 . اندام اسرائیلی، اندام فرزندان
. 12 .علامه مجلسی، همان، ج 51 ، ص 91 . یعقوب(ع) است که به داشتن قد بلند و اندام رشید مشهور بودند. 11 . همان، ص 95
، 15 . همان، باب 57 ، ص 558 . 14 . همان، ج 2، باب 35 ، ص 69 ، ح 8 . 13 .شیخ صدوق، همان، ج 2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17
. 17 .شیخ صدوق، همان، ج 2، باب 43 ، صص 180 و 181 . ، 16 . علامه مجلسی، همان، ج 52 . ح 12
یاران حضرت